شکوه ایثار |دیدار پیرزن اراکی با حضرت آیت الله خامنهای در اوایل دهه 60
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، بچههای سپاه که جلوی درب دفتر رياست جمهوری بودند گفتند: پيرزنی از اراک آمده و میگوید میخواهم آقا را ببينم، هرچی دارم و ندارم آوردم بدهم به آقا برای جبهه. وقتی حضرت آقا فهمیدند گفتند سريع بگوييد بيايد داخل. يك زيلو، يك سجاده نماز، يك انگشتر يا النگو را به حضرت آقا داد و گفت: من ديگر اميدی به زنده بودن ندارم و از مال دنیا همين ها را دارم که میخواهم از طريق شما به جبهه بدهم تا دِين خودم را ادا كرده باشم.
حالتی وصفناپذير در آقا به وجود آمد. وقتی عظمت اين زن را ديد كه از اراك راه افتاده و هر آنچه دارد و ندارد برای جبههها آورده. وقتی که پیرزن رفت، آقا گفتند برويد آدرسش را بگيريد و در حدّ ممكن نيازهای اوليهاش را برطرف كنيد. آن سجاده را آقا تا زمانی كه در رياست جمهوری بودند به عنوان سجاده خودشان حفظ كردند. البته آقا چندين برابر پول آن را به حساب جبهه واريز كردند، يعنی در واقع آن را خريدند. بعد فرمودند كه بقيهاش هم در موزه بايد باشد.